عشــايـر:
عشاير امروز به جماعتي اطلاق ميشود که محور ارتباطات اجتماعي آنها براساس خويشاوندي نسبي ياسببي ، حقيقي يا آرماني سازمان يافته است، اعضاء اين جماعت به بستگي هاي قومي خود آگاه بوده و نسبت به حفظ و اعتبارسنجي بدان عصبيت خاصي دارند. شيوه معاش آنان مبتني بردامداري متکي برمراتع طبيعي است که کوچندگي يکي ازتبعات آن است .
عشــايـر کــوچـنـده:
عشاير کوچنده به مردمي گفته ميشود که حداقل سه ويژگي زيرراداشته باشند :
1- ساخت اجتماعي ، طايفه اي وايلياتي .
2- اتکاي معاش به دامداري .
3- شيوه زندگي شباني ياکوچ .
درارتباط با سه ويژگي فوق ، توجه به نکات زيرضروري است :
- هرفرد اين جامعه خود وخانواده اش رامتعلق و وابسته به يک گروه اجتماعي بزرگتر ومعمولاً خويشاوند مي داند وغالباً بدان مباهي است که نام گروه بزرگتر بطور معمول طايفه است .
- اگرمنابع ديگري براي معاش عشاير وجود داشته باشد ، حالت فرعي وجنبي دارد، مانند زراعت محصولات اصلي چون گندم وجويا توليد مصنوعاتي مانند قالي وخورجين .
- چون معيشت عشايرمتکي بردامهايي است که آنها رادرمراتع طبيعي مي چرانند ، لذا باتغيير فصل ازنقطه اي به نقطه اي وازمنطقه اي به منطقه ديگر کوچ مي کنند وفصول سرد رادرقشلاق وفصول گرم رادرييلاق بسر مي برند که فاصله آنها ممکن است ازچند کيلومتر تابيش ازپانصد کيلومتر باشد .
خـــانـوار:
(( خانوار ازچند نفر تشکيل مي شود که باهم دريک اقامتگاه زندگي مي کنند ، بايگديگر همخرج هستند ومعمولاً باهم غذا مي خورند . بنابراين لازم نيست که اعضاي يک خانوار بايکديگررابطه خويشاوندي داشته باشند . به عبارت ديگر ، خانوار لزوماً باخانواده يکي نيست . فردي که به تنهايي زندگي مي کند ، نيز خانوار تلقي مي شود .))
ايل :
ايل شامل طايفه هاي متعددي است که به علت همخوني وخويشاوندي يا دلايل اجتماعي ، سياسي و.... بايکديگر متحد هستند ومعمولاً دريک محدوده جغرافيايي که قلمرو ايل به حساب مي آيد زندگي مي کنند . طايفه هاي يک ايل معمولاً باهم خويشاونديهاي دور نسبي ياسببي دارند . بعضاً هم ممکن است بدون داشتن خويشاوندي بنابه ضرورتهاي اجتماعي وسياسي متحد شوند وتشکيل ايل بدهند . گويش ، آداب ورسوم وشيوه زندگي طايفه هاي مختلف يک ايل درموارد بسياري يکسان است.
طايفه :
مشخصترين ومهمترين چارچوب اجتماعي عشاير ، طايفه است که شامل جماعتي است که غالباً باهم خويشاوندي دور ونزديک دارند ودرچند ياچندين نسل پيش نسباً يا سبباً به نياي مشترکي مي رسند . فردعشايري دربيان وابستگي وتعلقش ، غالباً ازطايفه خود نام مي برد.
طايفه مستقل :
هرطايفه اي که درسرشماري عشايري 1366 حزو ايلي نبوده ، طايفه مستقل ناميده شده است.
ييلاق :
محدوده زيست وقلمرو جغرافيايي که عشاير ، تمام ياقسمتي ازفصول گرم سال را درآن مي گذرانند ييلاق ياسردسير مي گويند.
قشلاق :
محدوده زيست وقلمرو جغرافيايي که عشاير ، تمام ياقسمتي ازفصول سرد سال رادرآن مي گذرانند ، قشلاق ياگرمسير مي گويند. ( چهار تعريف فوق از "نتايج تفصيلي سرشماري اجتماعي-اقتصادي عشاير کوچنده 1366 اخذ شده است. )
کوچ عشايري :
حرکت خانوار عشايري ازنقطه اي به نقطه ديگر باهدف استفاده ازمنابع مرتعي براي چراي دام ، کوچ عشايري ناميده مي شود . اين کوچ معمولاً باهمه اعضاي خانواده ، باروبنه ، سرپناه قابل حمل وهمراه با ايل ، طايفه يارده هايي ازآن انجام مي گيرد . کوتاه يا بلند بودن مسير کوچ تغييري درمفهوم کوچ نمي دهد .
مسير کوچ :
خط سير حرکت يک ياچند رده عشاير کوچنده ازييلاق به قشلاق وبرعکس را مسير کوچ آن رده ها مي نامند .
ايل راه :
مسيري است که ازقديم الايام منطقه سردسيري عشاير رابه منطقه گرمسيري (ييلاق وقشلاق ) وصل نموده است . ايل راه مسير کوچ عشاير مي باشد .
عشاير کوچنده :
به عشايري که درتمام طول سال به اتفاق خانوار ودام کوچ مي نمايند عشاير کوچنده اطلاق مي شود .
عشاير نيمه کوچنده :
به عشايري که بيش ازنيمي ازسال درروستاهاي معيني زندگي مي کنند وبخش ديگر سال رابه اتفاق خانوار ودام کوچ مي نمايند عشاير نيمه کوچنده مي گويند .
عشاير رمه گردان :
به عشايري که دام خودرا براي تعليف ازمراتع ييلاقي ياقشلاقي درتمام يابخشي از سال بدون همراهي خانوار وتنها بوسيله چوپان ياحداکثر يکي ازاعضاء خانواده جابجا مي کنند عشاير رمه گردان مي گويند .
برون کوچي :
برون کوچي به نوعي از کوچ عشاير اطلاق مي گردد که منطقه ييلاق ، قشلاق وميان بند خانوار ياگروه عشايري درمحدوده جغرافيايي استان واحدي واقع نگرديده باشد .
درون کوچي :
درون کوچي به نوعي از کوچ عشاير اطلاق مي گردد که منطقه ييلاق، قشلاق وميان بند خانوار ياگروه عشايري درمحدوده جغرافيايي استان واحدي واقع گرديده باشد .
عشاير ميهمان :
عشايري هستند که بنابه حقوق عرفي وضرورتهاي اقتصادي ومعيشتي مدتي ازسال رادراستان يا استانهاي ديگر بسر مي برند . اين عشاير دراستان دوم اصطلاحاً ميهمان ناميده مي شوند .
کوچ سنتي :
کوچ سنتي به شيوه اي ازکوچ اطلاق مي گردد که خانوار طي مسير کوچ به همراه دام حرکت نموده ودراطراقگاههاي مشخصي توقف موقت داشته ودراين جابجايي تمام باروبنه زندگي بوسيله چهارپايان حمل مي گردد .
کوچ ماشيني :
کوچ ماشيني به شيوه اي ازکوچ اطلاق مي گردد که در آن خانوار وباروبنه درجريان کوچ بوسيله وسائط نقليه موتوري حمل مي گردد . دراين شيوه ممکن است دام خانوار نيز بوسيله اين وسائل نقليه موتوري جابجا گردد .
کوچ افقي :
شيوه اي ازکوچ که فاصله قشلاق وييلاق زياد طولاني باشد . معمولاً طول مسير کوچ دراين نوع دهها کيلومتر مي باشد .
کوچ عمودي :
شيوه اي از کوچ که فاصله قشلاق وييلاق نسبتاً زياد نبوده ودرعوض اختلاف ارتفاع بين ييلاق وقشلاق قابل ملاحظه مي باشد . اين نوع کوچ مختص نواحي کوهستاني است وطي آن عشاير ازنواحي پست به نقاط مرتفع کوهستاني همجوار وبالعکس کوچ مي نمايند .
کوچ دوراني :
شيوه اي ازکوچ که عشاير درشعاع مشخصي بدون دستيابي به تغييرات آب وهوايي زياد بدنبال تعليف دام کوچ مي کنند . اين نوع کوچ عمدتاً درمناطق هموار وکويري مانند استانهاي سيستان وبلوچستان وکرمان درايران مشاهده مي گردد .
مهاجرت :
مهاجرت حرکت انسانهاست درسطح جغرافيا که باطرح وقصد قبلي صورت گيرد وبه تغيير محل اقامت آنان براي هميشه يامدتي طولاني انجامد . ازنظر اداره اموراجتماعي سازمان ملل آناني مهاجر تلقي مي شوند که : 1- جهانگرد ، بازرگان ، دانشجويا مسافر عادي نباشند . 2- ساکنان نواحي مرزي نيز نباشند (که بطور عادي دربين دوکشور رفت وآمد مي کنند ) 3- جزء پناهندگان ياافراد وياجمعيتهاي جابجا شده يا انتقال يافته نباشند.
يکي ازعوامل اسکان عشاير مهاجرت است که ممکن است درمحدوده زيست بوم عشايري به وقوع پيوسته ويامهاجرت به خارج اززيست بوم واسکان در روستاها يا شهرها باشد .
توسعه :
توسعه فرآيندي چندبعدي است جهت تعالي ورشد مادي ومعنوي انسانها . دراين فرآيند:
1- عدالت اجتماعي وتوزيع متناسب درآمدهاوامکانات تحقق مي يابد.
2- احترام به ديگران وحرمت نفس درجامعه افزون مي شود .
3- مباني علمي وفني توليد ازوضعيت سنتي به وضعيت نويني متحول ميشود.
4- مفهوم مشارکت وتعلق داشتن به زندگي اجتماعي رادرافراد بوجود مي آورد.
5- بافرهنگ ونيازهاي اکثريت مردم مطابقت دارد.
6- بهبود طولاني ومستمردرزندگي به ارمغان مي آورد.
7- باعث تخريب محيط زيست نمي گردد.
8- کالاها وخدمات بيشتر وبهتري براي گذران زندگي همه فراهم مي سازد.
عوامل زمينه ساز اين فرآيند پيچيده ومرتبط متحول سازعبارتند از :
1- تغيير درذهنيت وفراهم شدن فرهنگ مناسب تحول.
2- آموزشهاي مناسب فني وتخصصي.
3- انباشت سرمايه ومنابع مالي با برنامه ريزي.
4- مديريت ونظام اقتصادي مناسب.
5- حفظ ثبات کل درمديريت.
6- شکوفايي استعدادها وخودآگاهي انسانها .
برنامه توسعه جامع مناطق عشايري :
مجموع فعاليتهاي هدفمند ، مرتبط وبهم پيوستهاي ازمطالعه ، برنامهريزي ، اجرا، نظارت وارزشيابي است كه اين فرآيند منجر به توسعه جامعه عشايري وساماندهي به زندگي آنان گردد
هدف كلي برنامه توسعه جامع مناطق عشايري :
ساماندهي وبهبود شرايط زندگي جامعه عشايري درراستاي تحقق عدالت اجتماعي ،محوفقرومحروميت وكمك به تأمين امنيت غذايي كشور با بهرهبرداري بهينه ازمنابع وايجاد تعادل پايداربين جمعيت ، فضا ومنابع ازطريق جلب مشاركت گسترده مردمي .
اسكان عشاير :
استقرار داوطلبانه خانوارعشايري رابصورت خودجوش ياهدايت دريك محل مناسب ، اسكان عشاير ميگويند .
عمليات اجرايي اسكان :
يكي ازعناوين طرحهاي چهارگانه برنامه توسعه جامع مناطق عشايري بوده ومجموعه عمليات عمراني،آموزشي وترويجي است كه باهدف ايجاد اشتغال واسكان گروهي ازعشاير دريك كانون توسعه براساس نتايج مطالعات صورت ميگيرد .
ارائه خدمات پشتيباني توليد به كوچندگان :
يكي ازعناوين طرحهاي چهارگانه برنامه توسعه مناطق عشايري ميباشد كه طي آن خدمات زيربنايي ضروري ازقبيلراه، آب ، تأمين علوفه ، مايحتاج زندگي عشاير و... به خانوارهاي عشايري ارائه ميگردد ، كه كماكان به كوچ ادامه ميدهند .
جايگزيني سوخت فسيلي :
يكي ازعناوين طرحهاي چهارگانه برنامه توسعه مناطق عشايري ميباشد كه به منظور جايگزين نمودن سوخت فسيلي بجاي سوخت نباتي وباهدف تأمين حمايت ورفاه خانوارعشايري وحفاظت ازپوشش گياهي ومنابع آب وخاك عرصه زيست بومهاي عشايري دردستوركارسازمان امورعشايرقرارگرفته است .
طرح مطالعات وآماده سازي كانونها :
يكي ازعناوين طرحهاي چهارگانه برنامه توسعه جامع مناطق عشايري ميباشد كه عمدتاً درسه مرحله مطالعاتي شامل مطالعات شناخت برنامهريزي ساماندهي عشاير، فاز1،فاز2،نيازهاي مطالعاتي برنامه توسعه جامع مناطق عشايري راتأمين مينمايند .
ساماندهي :
نظمونسق دادن به حركت واستقرارعشاير بمنظورارتقاء شاخصهاي اصلي توسعه درزندگي آنها ساماندهي اطلاق ميگردد .
زيست بوم :
« زيست بوم عشايري محدودهاي است ازسرزمين وقلمروردههاي ايلي ، علي الاصول شامل ييلاق ، قشلاق ومسيربين اين دو كه ازحيث جغرافياي طبيعي ومراحل كوچ داراي وحدث وهمگني نسبي وعشايرآن ازلحاظ ساختاراجتماعي واحد هويتي تاريخي ، حقوقي وهماهنگي وهم سنخيهاي مشاركت برانگيز باشد .»
در ارتباط با اين تعريف ذكرچندنكته ضروري است ؛ نخست اينكه ،تشخيص همگني جغرافيايي وهماهنگيهاي اجتماعي- قبيلهاي ، با توجه به واقعيات موجودوبراساس عرف ، قانون ووفاق نظر مطلعين ومعتمدين عشاير، كارگزاران امورآنها وخبرگان ومسئولين محلي خواهد بود .
دوم اينكه؛ « ردههاي ايلي » انشعاباتي هستند كه براثرمقتضيات اقتصادي وسياسي تاريخي بمرورزمان درساختار وسازمان اجتماعي عشاير بوجود آمده ونام وهويت مخصوص بخود يافتهاند . مراتب وتنوع اين ردهها دربين عشايرمختلف ومتفاوت است . دامنه آنها از«ايل» تا «كوچكترين رده» غير موقت گسترده است. ليكن «ايل» ، «طايفه» و «تيره» از معروفترين ردههاي ايلي بحساب ميآيند . نام ساير ردهها بيشتر متأثر از فرهنگ شرايط خاص محلي است .
سوم اينكه ؛ درتعيين هويت تاريخي – حقوقي زيست بومها ميتوان گفت :
ايلات وطوايف درطول تاريخ ، درقلمروكوچ خودداراي مالكيت وحقوق عرفي وبعضاً قانوني شدهاند . درگذشته حدود وميزان و وسعت اين قلمرو برحسب برد وباخت درنزاعهاي محلي وقدرت ايلخانان تعيين ميشد . بنابراين مرزها ناپايداربودند . ولي بعدها با روح يافتن قانون ثبت املاك وخصوصاً پس ازاصلاحات ارضي ، قلمروكوچ ايلات وحتي محل اطراف كوچكترين ردههاي ايلي تثبيت يافته است . اخيراً بواسطه رخدادهاي دگرگونه سازي كه درنظام اجتماعي – اقتصادي ايلات وطوايف بوقوع پيوسته است ، برخي از ردههاي ايلي ياخانوارهايي ازآنها بدنبال آب ومرتع واشتغال ... محدودههاي تاريخي وهويت يافته خود را رها ميكنند. وبراي مدتي از سال باپرداخت وجوهي به مالكين قانوني آن تحت عنوان ؛ حق علف چر، اجاره مزارع علوفهاي يا پس چرمزارع بسر ميبرند .
اين فضاهاي جديدكه موقتي وازسالي به سال ديگر تغيير ميكند وازحيث تاريخي فعلاً حقوق عرفي ياقانوني عشاير برآن مترتب نيست ، جزو«زيست بوم» عشاير بحساب نميآيند ، اما ازحيث برنامهريزي اين گونه حوزههاي نفوذي رانميتوان ناديده گرفت .
چهارم اينكه ؛ درصورت امكان بهتراست «زيست بومها» بارعايت معيار جمعيتي درسطوح يك رده مشخص مثلاً يك « طايفه » يايك «تيره» محدود شوند . معيار جمعيتي براي زيست بومها 500 تا3000 خانوار پيشنهادشده كه نزديك به ميانگين حداقل وحداكثر جمعيت دهستانهاي كشوراست . ترديدي نيست برحسب شرايط اجتماعي – طبيعي زيست بومها ، انعطاف لازم ومناسب بايستي ملحوظ گردد .
پنجم اينكه؛ زيست بومهاي عشايري مانند هرفضاي آمايشي ديگر داراي ابعاداجتماعي ومكاني است . ليكن برخلاف مراكزشهري و روستايي كه مكان محوري حاكم است ، بعد اجتماعي يعني ساختارهاي عشيرتي درزيست بومهاي عشايري ، محوريت واصليت دارد . بنابراين درتعيين محدوده زيست بومهاي عشايري چنانچه درهمگنيهاي جغرافيايي ومكاني ابهاماتي وجود داشته باشد ، حقوق عرفي ردههاي ايلي مرز زيست بومها راتعيين ميكند .
ششم اينكه ؛ درتعيين محدودههاي زيست بومهاي عشايري ، حتي المقدوربايستي با محدودههاي تقسيمات كشوري واداري هماهنگي و يگانگي ايجاد شود . ازآنجايي كه ريشه تقسيمات كشوري درمناطق عشيره نشين متأثرازتقسيمات ايلي بوده است ، ايجاد اين هماهنگي ساده هم مهم است . مهم ازاين جهت كه كارجمع آوري اطلاعات ، مطالعه ، برنامهريزي واجرا سادهترخواهدشد.
فضاي تعريف وتعيين شده زيست بومها مثل هرفضاي جغرافيايي ، گسترهاي ازمحيط طبيعي رادربرميگيردوداراي سازماني متناسب با خود است كه شامل ؛ نقاطي ازمراكزجمعيت ، شبكههايي ازارتباطات وانتقالات وسطوحي ازانواع اراضي و.... است .
به تبعيت ازطول كوچ عشايرابعاد زيست بومهاداراي تفاوتهاي بسيارزيادي هستند . گاه ممكن است دوقطب ييلاق وقشلاق يك زيست بوم ازچندين كيلومتري تجاوز ننمايد وگاه ممكن است فاصله اين دوقطب به چندصدكيلومتربالغ گردد .
بديهي است درچنين پهنه وفضاي وسيعي ، امكانات واستعدادها بصورت يكنواخت پراكنده نشدهاند . بلكه پارهاي ازنقاط زيست بومها امكان تمركز بيشتري ازاستعدادها وپتانسيلهاي بالفعل وبالقوه رادارا هستند وبالعكس بخش وسيعي ازفضاي زيست بومهاي عشايري ، لااقل با معلومات فعلي ، فاقدهرگونه امكانات براي رشدوتوسعه بنظرميرسند . بنابراين درسطح زيست بومهاي عشايري براي بهرهگيري بهينه از امكانات وفرصتهاي نسبي باكانونها ومحورهايي ازتوسعه روبرو خواهيم بود وتمركز مطالعه ، برنامهريزي و فعاليت درآنهاصورت خواهد پذيرفت .
كانون توسعه :
كانون توسعه به محدودهاي اززيست بوم اطلاق ميگردد كه بطوربالفعل يابالقوه استعداد وامكانات برتر ويامزيت نسبي نسبت به مناطق ديگرزيست بوم براي توسعه زندگي عشاير داراباشد .
كانون توسعه هدايتي (برنامهريزي شده) :
كانون توسعهاي است كه براساس نتايج مطالعات جامع زيست بوم عشايري شناسايي وداراي استعداد وقابليت بالقوه براي توسعه زندگي گروهي ازعشاير بوده وبه لحاظ تاريخي فاقد پيشينه سكونت دائم عشايري ميباشد .
كانون توسعه اسكان خودجوش :
كانون توسعه خودجوش به نقاطي اطلاق ميشود كه داراي پتانسيل بالقوه يا بالفعل جاذب جمعيت بوده وعشايردرآنجا سرپناه ساخته واستقرار يافتهاند .
كانون توسعه خودجوش حمايتي :
كانونهاي خودجوشي كه براساس نتايج مطالعات داراي استعداد وپتانسيل بالقوه وبالفعل بوده وتعدادي ازعشاير درآن ساكن شده ياداراي توان جذب جمعيت جديدي از عشاير ميباشد . كانون خودجوش حمايتي ناميده ميشود . اين كانونها پس از قطعي شدن استعداد وپتانسيل لازم وميزان جمعيت عشايري قابل جذب باشيوهء معيشتي معين مورد حمايت قرار ميگيرند. اين كانونها بايستي حداقل داراي 20 خانوار عشايردروضع موجود وياظرفيت پذيرش نهايي دست كم 20 خانوار داشته باشند . منظور از خانوار عشايري دروضع موجود ، خانوارهايي است كه درآخرين سرشماري رسمي عشاير محسوب شده باشند .
محدوده كانون توسعه :
به محدودهاي ازعرصه كه شامل عرصه اماكن مسكوني ، اراضي كشاورزي ومرتعي يك كانون بوده ودرمطالعات كانون پيش بيني شده است محدوده كانون اطلاق ميشود .
اسكانجويان پراكنده ومنفرد :
به يك ياچندخانوار عشايري كه براساس روابط سببي يانسبي وياوابستگيهاي ديگر متمايل به اسكان دريك روستاي خاص هستند اسكانجويان پراكنده ومنفرداطلاق ميشود . دربرنامه توسعه عشايري اينگونه موارد تنهابا اعطاء تسهيلات بانكي جهت ساخت مسكن وياايجاد اشتغال مورد حمايت قرار ميگيرند.
حريم منطقه مسكوني كانون ( سايت اسكان ) :
به محدودهاي ازعرصه كانون اطلاق ميشود كه براساس ضوابط درطرح جهت ساخت وسازمسكن ، تأسيسات و يا مراكز خدمات عمومي سكونتگاه پيش بيني شده است .
عمران عشايري :
به مجموعه آن دسته ازفعاليتهاي برنامه توسعه عشايري كه داراي بعد فيزيكي بوده مثل احداث راه ، بهسازي چشمه ، آماده سازي سايت مسكوني ، تسطيح اراضي كشاورزي و.... عمران عشايري اطلاق ميشود .
سامان عرفي عشاير :
سامان عرفي به محدودهاي ازاراضي مرتعي اطلاق ميشود كه ازگذشته مورد بهرهبرداري تعداد مشخصي ازخانوارهاي عشاير و غيرعشاير وياتركيبي ازاين دو قرارگرفته وعرفاً داراي حق بهرهبرداري ازآن ميباشند .
راهبرد (سياستهاي اصلي) برنامه توسعه مناطق عشايري :
الف – برنامهريزي براي دستيابي به عدالت اجتماعي متناسب باسياستهاي ملي وتأمين نيازهاي ضروري عشاير بخصوص دربخشهاي بهداشت ، آب شرب وكشاورزي وآموزش .
ب – تأمين نهادههاي مورد نيازوحمايت ازتوليدات عشايرازطريق خريد ، بازاريابي، قيمتگذاري ازطريق تعاونيهاي مناسب وبيمه دام و تسهيلات بانكي .
پ – مطالعه زيست بومها وكانونهاي توسعه مناطق عشايري جهت حصول شناخت ودستيابي به توانها ونيازها .
ت – ايجاد وگسترش فرصتهاي شغلي درمناطق عشايري بامحوريت فقرزدايي ازطريق توسعه فعاليتهاي نوين ومناسب .
ث- برنامهريزيهاي لازم براي برقراري تعادل دام ومرتع ازطريق احياء مراتع ، حذف دام مازاد( رمه گرداني) وتأمين علوفه ازطريق حمايتهاي بخش دولتي ومشاركتهاي مردمي .
ج- زمينه سازي براي استقرار دائمي واسكان سامان يافته وداوطلبانه عشاير .
- تجهيزمنابع آب وخاك درمناطق عشايري جهت تلفيق دامداري وزراعت
- جايگزيني سوختهاي فسيلي درجهت جلوگيري ازتخريب مراتع وجنگلها.
چ- حمايت ازتبديل اراضي مرتعي داراي قابليت زراعي به اراضي كشاورزي واختصاص آن به گروههاي عشايري بمنظور افزايش توليد واستفاده بهينه ازمنابع .
ح- ارتقاء سطح دانش ومهارتهاي فني جامعه عشايري ازطريق فراهم نمودن زمينههاي آموزش بمنظور بهرهوري ازامكانات ومنابع موجود .
خ- تأمين امنيت عمومي جامعه عشايري دراطراقگاههاي ييلاقي ، قشلاقي ومسيركوچ .
د- حفظ وحمايت ازارزشهاي اسلامي فرهنگ جامعه عشايري .
ذ- ايجاد تشكلهاي اجتماعي ، اقتصادي درمناطق عشايري وسازماندهي بهينه آنها با استفاده از نهادوسازمانهاي سنتي بمنظور اجرا و هدايت عمليات عمراني .
ر- تقويت روحيه مشاركت ومسئوليت پذيري افراد جامعه عشايري وجلب علاقه همگاني به برنامه ساماندهي .
راهكارها (روشهاي اجرايي) برنامه توسعه مناطق عشايري :
الف – اجراي طرحهاي اسكان باحمايت ازگروههاي عشايري داوطلب به اسكان وتجهيز كانونهاي توسعه برمبناي استعدادها ومنابع قابل بهرهبرداري .
ب- اجراي برنامههاي آموزش وترويج (اعم ازبه آموزي ، نوآموزي و.... ) بمنظور بهبودكيفيت توليد محصولات كشاورزي ، دامي و صنايع دستي درجامعه عشايري .
- اجراي برنامههاي آموزشي وترويجي درزمينه استفاده ازسوخت فسيلي وشيوههاي تأمين بهداشت واسكان عشاير.
-حمايت ازتوليدات ، خدمات وحمل ونقل .
پ- ايجاد مشاغل جنبي درزمينههاي مرغداري ، گاوداري، زنبورداري ، پرورش كرم ابريشم ، آبزيان وجزءآن درمحدوده زيست بومها وكانونهاي توسعه عشايري .
ت – توسعه وحمايت صنايع دستي وفرآوردههاي توليدي عشايردرجهت تقويت بنيه مالي جامعه عشايري .
ث- توسعه واحياء جنگلهاومراتع درمناطق مختلف عشايري بخصوص درمحدوده كانونهاي توسعه ضمن رعايت اصول زيست محيطي .
ج- جلوگيري ازتخريب اراضي فاقد قابليت زراعي بااجراي برنامههاي حفاظت خاك با مشاركت مردم .
چ- تأمين خدمات زيربنايي ، آموزشي ورفاهي گروههاي عشايري كوچنده ونيمه كوچنده برمبناي استعدادهاومنابع قابل بهرهبرداري در محدوده زيست بومها.
ح- اقدام لازم جهت حفظ ونگهداري ازسرمايه گذاريهاي انجام شده درمناطق عشايري بعنوان يك اولويت درسياستهاي اجرايي .
خ- جلوگيري ازتغيير كاربري اراضي مرتعي متعلق به عشاير جزدرمواردي كه تبديل كاربري براي بهرهبرداري جامعه عشايري ودرجهت تقويت وحفاظت ازمنابع تجديد شونده.
د- تنسيق امركوچ جهت جلوگيري ازتخريب مراتع براساس تقويم بهينه بهره برداري ازمراتع درراستاي توسعه پايدار .
ذ- جايگزيني سوخت فسيلي بجاي سوختهاي نباتي وحيواني درجهت تأمين رفاه جامعه عشايري .
ر- پيگيري تأمين امنيت عمومي جامعه عشايري دراطراقگاههاي قشلاقي وييلاقي ومسيركوچ ازدستگاهها ومراجع موظف ذيربط .
ز- ايجاد وگسترش تعاونيها بمنظور استفاده بهينه ازامكانات موجوددرجامعه عشايري .
ص- پيگيري وحمايت ازاقدامات لازم جهت ارائه خدمات بهداشتي به دام عشايرازقبيل برنامههاي واكسيناسيون ، خدمات دامپزشكي ودارويي
ض- حمايت قانوني ازعشايربخصوص درمواردي كه اراضي مرتعي آنان توسط ديگران تصرف شده وتغيير كاربري داده ميشود .
ط- بكارگيري اصول طرحريزي كاربري اراضي درمحدوده سامانهاي عرفي دربرنامهريزي توسعه مناطق عشايري .
ظ- ارزيابي اثرات اقتصادي واجتماعي وزيست محيطي طرحهاي اجرايي برنامه توسعه بابكارگيري روشهاي علمي وابزارهاي مديريتي مناسب .
منابع :
1-موسوي نژاد- ابراهيم «زيست بومهاي عشايري» دفترمطالعات طرح توسعه مناطق عشايري فروردين 1371.
2-مركزآمارايران «يافتههاي مهم» سرشماري اجتماعي ، اقتصادي عشايركوچنده ايران ، مرحله اول طرح صفحه «هشت »
پیوست ها